سکوت آینه

سکوت آیینه

*كپي برداری از دلنوشته هاي اين سايت بدون ذکر اسم نويسنده ممنوع ميباشد*

بیخانمان سقفی دارد به بزرگی آسمان آسمانی که هیچ معماری طرح و رنگش را تا کنون نساخت

 
تاریخ : پنجشنبه 07 شهریور 1398 زمان : 1:38

بیخانمان سقفی دارد به بزرگی آسمان آسمانی که هیچ معماری طرح و رنگش را تا کنون نساخت
آنها به بزرگیِ دلشان سقف بارانیشان را با ما تقیسم کردند و ما همچنان در پی ساختن سقفهای کوچکتریم تا کسی به جز خودمان زیرش جای نگیرد
آدمهایی صبح به صبح با صورت نشسته به روی سرشان تاج میگذارند و خود را برازنده داشتن تمام لقمه نانهای آدمهای دیگر میدانند،  پرسه ميزنند در كوچه هاي شهري كه دیگر جاي قدم زدنهای عاشقانه هم نيست چه برسد به اینکه بخواهند بودنشان را به رخ این و آن بکشند
خدایا اینجا چقدر پادشاه دارد که هر روز  نمرود را زنده زنده ميسوزانند و بندگانشان را خدايي ميكنند
کسی به کسی نیست و دیگر فرشته های سر شانه هایمان هم یکدیگر را نمی شناسند!
خیالهای باراني دیگر خيالي نيست و هوايش ديگر به رنگ آبی نیست تا بتوان در آسمانس نفس کشید درست مثل شعر عاشقانه اي که خجالت کشید و دیگر نوشته نشد و مثل نمازی که دیگر خوانده نشد و دعایی که برای همیشه فراموش شد
 من درست از دیروز تا فردا و تا همیشه
ساکت مانده ام
که چطور میشود؟!
تمام پنجره ها را بست و در اتاقی تاریک نفس کشید!
و در خیابانها خوابید و فریاد نکشید! 
مگر میشود در آینه نگاه کرد و خود را نشناخت و چطور ميشود کسی را حتی به اشتباه دوست نداشت!
اگر خدای دیگری بود می پرسیدم
با این همه آدم و گذشت این همه زمان فرصتت برای یک روز رستاخیز كافيست؟ 
ميدانم اگر هر خدای دیگری بود
 حسابرسی یکجا در یکروز قطعاً گیجش می کرد
و اما عجب صبری خدا داری!!
#نگاردزکی زاده
28/08/2019



نمایش این کد فقط در ادامه مطلب
نویسنده : نگار دزکی زاده |  

آخرین مطالب ارسالی

ali